مشق شب را شیرین کنیم

بچه ها می خواهند یاد بگیرند:
همه بچه ها می خواهند دست کم به اندازه ما -و بیشتر آنها بهتر از ما- در زندگی موفق شوند. زندگی ما بزرگسالان مجذوبشان می کند و می خواهند تا جایی که ممکن است، سریع تر در ” بازی زندگی واقعی ” شرکت کنند، خلاق باشند، تصمیم بگیرند و بتوانند مسئولیت بپذیرند. در اصل آنها همیشه کنجکاو، تشنه دانستن و آماده تجربه های جدید هستند و وقتی مشکلی به دست خودشان حل می شود، به این کار افتخار می کنند. بچه های ما واقعا می خواهند یاد بگیرند.

بهترین زمان برای انجام مشق شب:
منحنی بازدهی در هر انسانی با انسان دیگر فرق می کند. یعنی ما در هر وقت از روزف به طور متفاوتی مولد هستیم: زمانی بسیار خلاق، زمانی مستعد پذیرش و قادر به یادگیری و زمانی دیگر نیازمند استراحت.
منحنی توانایی بازدهی در طول روز به طور موجی شکل جریان دارد. این منحنی معمولا در پیش از ظهر به بالاترین حد خود می رسد. سپس در بعدازظهر به مدت یک تا سه ساعت افت می کند و پس از آن دوباره به تدریج افزایش می یابد. دومین اوج بازدهی حدود ساعت چهار یا هفت بعدازظهر است. پس از آن منحنی دوباره کاهش می یابد و ما به تدریج خسته می شویم. بیشتر وقت ها، شب ها منحنی برای بار سوم اوج می گیرد. زمان این افزایش برای بچه ها حدود ساعت هشت تا ده، برای بزرگسال ها حدود نه شب تا یک بامداد است، یعنی زمانی که فرد آماده رفتن به رختخواب می شود.
برای برنامه ریزی در طول روز،رعایت زمان یادگیری و استراحت، مثلا اوقات کاهش تنش و هیجان بسیار مهم است و باید جریان منحنی بازدهی فردی کودک را مورد توجه قرار دهیم. یک روز عادی مدرسه، تقریبا چنین به نظر می رسد: بیشتر بچه ها، ظهرها بین ساعت سیزده و چهارده از مدرسه به خانه می آیند که ناهار بخورند. پس از غذا، آنها به پایین ترین نقطه بازدهی روزانه شان می رسند. در ضمن شکم پر، انسان را خسته می کند. در این زمان فرزند شما به دو تا سه ساعت استراحت، تلف کردن وقت، بازی، گپ زدن، شاید حتی قدری تماشای تلویزیون یا تحرک داشتن در بیرون از خانه و به عبارتی ” گوش ندادن به فرمان های شما ” نیازمند است.
بین ساعت های شانزده تا هفده، زمانی مناسب برای آوردن و انجام تکالیف منزل است. اگر کودک شما، قبل از آن سرگرم هیاهو و سروصدا راه انداختن بوده، شاید باز هم احتیاج داشته باشد که نیم ساعتی به موسیقی گوش دهد، بازی فکری کند یا پازل درست کند تا بتواند آرامش لازم را برای کارهایی که به تمرکز نیاز دارد، به دست آورد یا به عبارتی ” به این کار عادت کند.”

زمان یادگیری:
زمان یادگیری به سن و توانایی فردی کودک شما در سرعت نوشتن و یادگیری در رشته های مختلف بستگی دارد. زمان هایی که در زیر آمده، به طور متوسط در نظر گرفته شده است.
کلاس های اول و دوم: ۳۰ دقیقه یادگیری / ۱۵ دقیقه وقفه / ۲۰ دقیقه یادگیری.
کلاس های سوم و چهارم: ۴۵ دقیقه یادگیری / ۱۵ دقیقه وقفه / ۲۰ دقیقه یادگیری.
کلاس پنجم و اول راهنمایی: ۶۰ دقیقه یادگیری / ۱۵ دقیقه وقفه / ۳۰ دقیقه یادگیری.
کلاس های دوم و سوم راهنمایی: ۶۰ دقیقه یادگیری / ۱۵ دقیقه وقفه / ۶۰ دقیقه یادگیری.

تعیین زمان انجام تکالیف:
مطابق این طرح، زمان انجام تکالیف خانه را برای دختر یا پسرتان مشخص کنید. در این طرح پس از انجام قسمت بیشتر تکالیف، باید استراحت طولانی تری به مدت حدود پانزده دقیقه منظور شود. در صورت امکان، طوری برنامه ریزی نکنید که زمان زیادی صرف انجام تکالیف خانه شود. اینکه هر بعدازظهر کودک مجبور شود ساعت ها به دفتر و کتاب بچسبد، فقط باعث وحشت او می شود. این زمان زیاد، فقط به وقت تلف کردن و به رویا فرو رفتن منجر می شود و دیگر یادگیری حاصل نمی شود.

زمان انجام تکالیف، زمان بازی:
با یک امتحان ساده سرگرم کننده، می توانید پی ببرید که کودک شما، واقعا به چه مقدار وقت برای انجام تکالیفش نیاز دارد. از فرزندتان بخواهید- البته قبل از اینکه زمان جدید یادگیری را تنظیم کنید- دو هفته تمام این نکات را بنویسید: قبل از نشستن برسر تکالیفش، باید خودش حدس بزند که به چه مدت زمان نیاز دارد و سپس زمان شروع، در صورت امکان، وقفه ها و زمان پایان تکالیفش را یادداشت کند.
این که خود کودک حدس بزند و حدسش را امتحان کند، برای همه بچه ها بسیار سرگرم کننده است. یک اثر جانبی مثبت آن این است که احساسی که کودک از زمان دارد، اصلاح می شود و بیشتر وقت ها، تکالیف هم سریع تر انجام می شود. پس از دو هفته شما میانگین تقریبا دقیقی دارید که می توانید طبق آن برنامه ریزی کنید.

وقت آزاد باید آزاد باشد:
– هیچ اخر هفته یا تعطیلی را به یادگیری اختصاص ندهید.
– زیادی درس خواندن در وقت آزاد باید همیشه کاملا داوطلبانه باشد، به خصوص وقتی که امکان رفتن به کلاس بالاتر کودکتان به خطر افتاده است.
– فقط به شدت احترام گزاردن به زمان تعطیلات مدرسه تضمین می کند که مراحل یادگیری کودکتان در طول هفته واقعا جدی تلقی شود و به بهترین نحو بتواند مورد استفاده قرار گیرد.

تاثیر محل بر یادگیری:
فقط هنگامی که کودکتان در اتاقش احساس راحتی و اطمینان کند، می تواند آنجا واقعا خوب یاد بگیرد. دانش آموزی که در محیطی مطمئن، خوشایند و پر احساس درس می خواند، در یک ساعت سه برابر دانش آموزی که در اتاقی کاملا بی تفاوت درس می خواند.
اگر کودکتان احساس کند که فضای اطرافش ناخوشایند است، به قدری دچار فشار روانی می شود که آمادگی یادگیری اش به بیست تا پنجاه درصد پایین تر از میانگین تنزیل می کند. اگر احساس کند که اصلا از اتاق خوشش نمی آید یا حتی وقتی در آن است، می ترسد، از قدرت یادگیری اش به مقدار زیادی تقریبا حدود پنجاه تا صد درصد کاسته می شود. به عبارتی روشن تر، یعنی کودک یا اصلا دیگر در وضعیتی نیست که بر کتاب های درسی تمرکز داشته باشد یا هنگام درس خواندن، تمرکز کمی خواهد داشت! بنابراین می بینید که بهتر است به محل یادگیری کودکتان توجه کنید و آن را به طور مناسبی آماده کنید.
در ضمن جای تعجب است که بسیاری از کودکان تکالیف منزلشان را نه در اتاقشان و پشت میز تحریر بلکه روی میز آشپزخانه یا در اتاق نشیمن انجام می دهند. به این دلیل که به دنبال محلی امن و مطمئن در کنار مادر یا دیگر اعضای خانواده می گردند. همیشه کودکتان را تشویق کنید که تکالیف خانه را در اتاق انجام دهد، ولی هرگز او را وادار به این کار نکنید! صبور باشید و در اتاق تغییر ایجاد کنید.

تجهیزات اتاق:
مبلمان: تختخواب، گنجه، قفسه ها و کمد باید محکم و کارآمد باشند، خوب تمیز شوند و مناسب قد کودک باشند. بهترین و مناسب ترین ماده، چوب رنگ روشن است. از گذاشتن وسایلی که اسکلت آنها از فولاد و پلاستیک است، یا مبلمان آهنی خودداری کنید.
رنگ ها: بچه ها رنگ های صاف و روشن و قوی را دوست دارند، ولی اتلق بچه را زیاد رنگارنگ نکنید وگرنه احساس گیجی و آشفتگی می کنند. رنگ های تیره تر و کدر مثل رنگ های پاستل که در اثر شستن پریده شده اند، می تواند خستگی و احساس ناامنی ایجاد کند.
رنگ ها و خلق وخو با هم ارتباط زیادی دارند. به این دلیل اتاق کودک را با رنگ های صمیمی مثل محدوده قرمز، نارنجی و زرد ( رنگ های شاد و گرمی که اطمینان می بخشند) یا آبی، بنفش و سبز ( رنگ هایی که آرامش دهنده اند و باعث تخلیه هیجان می شوند) تزئین کنید.

تأثیر موسیقی، تلویزیون و کامپیوتر بر کودک:
بسیاری از بچه ها ترجیح می دهند که تکالیفشان را همراه با موسیقی یا حتی تلویزیون روشن انجام دهند. آنها ادعا می کنند:” این جوری بهتر می توانم تمرکز داشته باشم!”
ولی در بیشتر موارد، والدین و آموزگار نظر دیگری دارند:” موسیقی و تلویزیون فقط حواس را پرت می کنند!”

موسیقی چگونه اثر می گذارد:
موسیقی بر قسمت هایی از مغز ما اثر مستقیم دارد که قبل از هر چیز توانایی یادآوری را کنترل می کند و کارایی حافظه را به عهده دارد و جوابگوی هیجانات است. شنیدن موسیقی با دیدن تلویزیون این فرق را دارد که هنگام شنیدن موسیقی، چندین حس همزمان به کار نمی افتند. البته این هم صحیح است که هر کسی همیشه فقط می تواند روی یک جیز تمرکز داشته باشد، ولی به این معنی نیست که وقتی کسی کار دیگری انجام می دهد و در آن حال موسیقی پخش می شود، روی موسیقی تمرکز داشته باشد.
برعکس: مثلا اگر کسی به شدت مشغول حل کردن یک مسئله ریاضی باشد یا سرگرم یادگیری حروف الفبا، اصلا موسیقی را “نمی شنود” یعنی با تمام هوش و حواسش به آن توجه ندارد بلکه موسیقی به عنوان پس زمینه ای برای تقویت روحیه عمل می کند. این کنش روحی در افراد گوناگون فرق می کند. برای بعضی ها موسیقی هنگام انجام تکالیف خانه مزاحم و برای دیگری وسیله ای یاری دهنده است.

موسیقی به عنوان برطرف کننده فشار روانی:
احساس ما به شدت تحت تأثیر موسیقی قرار می گیرد. ترانه ای می تواند ما را از یک احساس خستگی مفرط کاملا رها کند و یکدفعه به ما شادی و آرامش ببخشد. در حالی که هنگام انجام یک تمرین حساب، عرق می ریزند یا در حال ترجمه داغ می کنند، سرشان دود می کند، افکارشان می چرخد، ناگهان آهنگ مورد علاقه شان از رادیو پخش می شود. کودک همراه آن زمزمه می کند، لبخند می زند، شاید حتی کمی بدنش را تکان تکان بدهد و ناگهان گرفتگی عضلات او باز می شود. با وجود این، تمرکزی که در انجام تکالیف پیدا می کند، مثل افسونی باعث می شود که راه حل را پیدا کند. حتی بیشتر وقت ها می توان به تغییری در دست خط او پی برد. در چنین مواقعی دست خط کودک موزون تر می شود.

آموزش منطقی فکر کردن:
شاید باورکردنی نباشد، ولی حقیقت دارد: وقتی کودکتان به موسیقی گوش می دهد، آواز می خواند، پیانو یا گیتار می نوازد، در همان حال خود به خود توانایی تفکر انتزاعی اش را پرورش می دهد، درست به همان ترتیب که یک مسئله ریاضی را حل می کند. دانشمندان پی برده اند بچه هایی که در خانواده هایی بزرگ شده اند که در آنها زیاد موسیقی شنیده یا نواخته می شود، باهوش تر از بچه های دیگر هستند. نتیجه گیری منطقی و تسلط بر موسیقی، مغز را مانند هم به فعالیت می اندازند، بنابراین هنگام شنیدن یا نواختن موسیقی، نواحی مغز خود به خود وسیله سلول های مغزی و ارتباطات عصبی فعال می شوند، آموزش می بینند و دائم گسترش می یابند. که این فرایند تفکر انتزاعی می انجامد و این توانایی بازدهی عقلی حساب کردن، درک کردن تاریخ یا یادگیری دستور زبان پیچیده را شامل میشود.

چه نوع موسیقی به یادگیری کمک می کند؟
– مسلما موسیقی مورد علاقه کودکتان، حتی ممکن است که این موسیقی پاپ یا رپ یا چیزی که شما نمی پسندید، باشد. مهم این است که کودکتان احساس خوشحالی و آرامش کند.
– اجازه بدهید که کودکتان هنگام انجام تکالیف به نوار ضبط صوت یا دیسکی گوش دهد که به ویژه دنبال آن می گشته.
– کودکتان می تواند در وقت فراغت هم اگر دلش می خواهد با خیال راحت یک بار به دیسک یا موسیقی کلاسیک مورد علاقه شما در اتاقش گوش دهد شاید از آن خوشش بیاید.
– سعی کنید یک موسیقی آرامبخش مانند یک کنسرت پیانوی مناسب انتخاب کنید.
– اجازه ندهید که کودکتان رادیو را روشن کند زیرا همیشه موسیقی مناسب از آن پخش نمی شود. ترانه هایی که کودکتان از آنها خوشش نمی آید می تواند او را عصبی و ناراحت کنند و آگهی ها یا اخبار حواس او را پرت می کنند. از همه بهتر نوار ضبط صوت یا دیسک است.

یادگیری را آسان تر کنید:
– کتاب ها و دفترهای یک قفسه باید همرنگ باشند.
– هرچه در دفتر وارد می کند، همیشه منظم باشد و مهم است که هر مطلب زیر عنوان مربوط به خودش بیاید.
– برای کودک، کتاب های درسی تهیه کنید که مال خودش باشد، چون علامت های شخصی بازنگری را آسان می کنند.
– همیشه اول تکالیف نوشتنی را انجام دهد.
– درس های جدید را اول به طور کوتاه و گذرا بخواند و هنگام انجام تمرین به درس مراجعه کند.
– کودکتان همیشه باید نکات مهم را یک بار دیگر با کلمات خودش بنویسد. برای کلمه ها، قواعد و فرمول های موجود، دفتری اختصاص بدهد و مطلب تازه را برای بازنگری در آن بنویسد.
– کلمات حفظ کردنی، شعرها، قواعد یا درس ها را هم با صدای بلند یا حتی آواز بخواند.
– مطالب تازه درسی را در فاصله زمانی ( پانزده دقیقه تا دو هفته ) در مدتی کوتاه، دو بار دوره کند.
– قبل از خواب، یک بار دیگر مهم ترین نکته ها را با آرامش کامل بخواند.

یادگیری پدر و مادر:
اگر کودک نتواند در مدرسه دقت کند، چیزی را عمقی بفهمد، یا به دلیلی یادگیری کامل نداشته باشد یا در تمرین های درسی یا اصلاح اشتباهات، مشکل داشته باشد یا فردا امتحان داشته باشد، از شما سوال می کند. بنابراین هنگام یادگیری در خانه به مدت کوتاهی به حمایت احتیاج دارد. به فرض اگر کودکتان خودش از شما کمک خواست، باید وقت بگذارید و با کودکتان تمرین کنید، چیزی را یک بار دیگر توضیح دهید و از او بپرسید.
برای اینکه یادگیری خوب انجام شود و برای کودکتان موفقیت آمیز و برای هر دو لذتبخش باشد، باید به قواعد زیر توجه کنید:
– هرگز تمام مدت کنار او ننشینید. همیشه بگذارید کودکتان مستقل و تنها کار کند.
– فقط در موارد حاد، به خصوص مشکلات آموزشی، به طور هدف دار به او کمک کنید و نه در تمام موارد درسی.
– لطفا برای این کار، نقادانه خودتان را امتحان کنید و از خود بپرسید:” آیا واقعا من به اندازه کافی صبور هستم و شرایط را درک می کنم که به کودکم در یادگیری کمک کنم؟”
بیشتر ما والدین بی اندازه بی صبریم چون این تجربه را نداریم که همه بچه ها هفته های زیادی احتیاج دارند که مثلا یک متن ساده را بخوانند یا سه ضربدر هشت را بدون کمک گرفتن از انگشتان حساب کنند.
– هرگز بیشتر از چهار هفته، نقش معلم کمکی را بازی نکنید وگرنه مشکلات ساده ای در روابط پدر و مادر- فرزندتان ایجاد می شود.

کمک های اولیه، هنگام گرفتن نمره بد:
در زمان مدرسه، همه چیز دور محور نمره می گردد. نمرات بد کارنامه مثل شمشیر تهدید کننده هستند و حتی پدر و مادر هم در مقابل این سوال که پیشرفت تحصیلی فرزندشان چگونه ارزیابی شده، ناراحت و نگران می شوند. در این گونه موارد، مهم است که نکات زیر را در نظر بگیرید:
– هیچ کودکی در همه زمینه ها به یک اندازه خوب نیست.
– هیچ کودکی با همه آموزگاران به یک اندازه خوب کنار نمی آید.
– هیچ کودکی در تمام طول تحصیلش به یک اندازه انگیزه ندارد.
– هیچ کودکی همیشه نمره های خوب نمی گیرد. هیچ کودکی همیشه به نمره های خوب احتیاج ندرد. هیچ کودکی به خاطر گرفتن نمره بد مثلا در ریاضی، کودن نیست.
– هیچ کودکی به دلیل اینکه از عهده موفقیت در مدرسه ای یا امتحانی برنیامده، تمام زندگی اش را خراب نکرده است.

احترام گذاشتن به فرد:
برای کودکتان توضیح دهید که بازدهی تحصیلی و هوش شخصی یا استعدادها هیچ وقت نمی توانند یکسان باشند. بهترین موقع برای این کار، وقتی است که کودک شما از یک همکلاسی ” تنبل ” یا ” کودن ” بد می گوید. هرگز این طرز بیان کودکتان را بدون توضیح نگذارید. از این موقعیت استفاده کنید و از تفاوت های فردی وارد شوید و به کودکتان توضیح دهید که اجازه ندارد دیگران را به دلیل عدم موفقیت تحصیلی، نفی کند. درک شخصیت های گوناگون را در کودکتان بیدار کنید و نشانش دهید که در هر کودکی استعدادهایی نهفته است. شاید”کودن ترین” همکلاسی اش بتواند خیلی بهتر دوچرخه سواری کند یا پسر ” تنبلی ” که در نیمکت کناری او نشسته، بتواند بسیار خوب با کامپیوتر کار کند.

با نمره های بد، دنیا به آخر نمی رسد:
– به نمره های بد کارنامه، زیادی بها ندهید بلکه آنها را به عنوان لغزش ببینید و در کودکتان انگیزه ایجاد کنید.
– با وجود نمره بد به کودکتان توجه و عشق نشان دهید.
– به او جرات بدهید. به نقاط قوت او اشاره کنید.
– او را جریمه، دعوا یا تهدید نکنید.
– زمان انجام تکالیف باید بدون تغییر باقی بماند.
– هیچ تأکید آموزشی یا کنترل آموزشی قویتری را امتحان نکنید.
– از اشتباه های بزرگ خودتان در مدرسه تعریف کنید.
– به کودکتان این احساس را بدهید که او به خصوص یک انسان بسیار ارزشمند است و حتما زندگی موفقیت آمیز، توام با خوشبختی خواهد داشت.

دعوا در خانواده:
حتی میان زوج ها هم سوء تفاهم ها، رنجش ها و دعوا وجود دارد و همین طور آشتی. معمولا اگر کودک این تجربه را داشته باشد که به هر حال پدر و مادرش دوباره با هم خوب می شوند، از دعوای آنها آنچنان رنج نمی برد. فقط دعواهایی آسیب رسان هستند که کودک با آنها درگیر شود مثلا وقتی باور کند که چون پدر و مادر درباره روش های تربیتی به طور کلی با هم تفاهم ندارند، او مجبور است که طرف یکی از آنها را بگیرد.
لطفا به نکات زیر توجه کنید:
– رک و راست با کودکتان درباره دعوا صحبت کنید.
– در صورت امکان، در برابر کودکتان با هم دعوا نکنید.
– در حضور کودک به خصوص درباره مسایل تربیتی بحث نکنید.
– ریتم یادگیری و غیره باید با وجود مشکلات، کاملا طبیعی و در طول روز ادامه یابد.
– از کودکتان درباره مشکلی که با همسرتان دارید، مشورت نخواهید.
– هرگز درباره شریک زندگی تان بد یا تحقیرآمیز با کودکتان صحبت نکنید حتی وقتی که از او عصبانی هستید.
– هر دو با هم مثل سابق با عشق و محبت از کودکتان مراقبت کنید.
– دلیل واقعی را که باعث آن جو متشنج شده پیدا کنید.
– از سازش های بیخود و غیرضروری اجتناب کنید.
– در صورت لزوم به دنبال مشورت با دوستان نزدیک یا یک درمانگر باشید.

دعواها در مدرسه:
فقط مشکلات جدی و نادری در مدرسه وجود دارد که ممکن است اثر منفی روی کودک شما بگذارد یا حتی چنان او را نامطمئن کند که دیگر نتواند درست درس بخواند. مرافعه با دانش آموز نیمکت بغلی، یک نمره ناحق یا سرزنش معلم، از در و دیوار بالا رفتن در حیاط مدرسه، به همه اینها نباید زیاد بها داده شود چون دعوا با دوستان و همکلاسی ها طبیعی است و معلم ها هم فقط انسان هایی معمولی هستند که گاهی بیش از توانشان از آنها کار کشیده می شود.

مشکلات کوچکتر:
تمام شکایت های کودکتان از معلم یا همکلاسی را جدی بگیرید. در آرامش حرف های کودکتان را بشنوید و به دقت از او سوال کنید تا تصویری کامل از آن موقعیت داشته باشید. دلداری اش بدهید ولی خود به خود طرف کودکتان را نگیرید. حتی الامکان دخالت نکنید بنابراین فوری به پدر و مادر بچه ای که مثلا موهای دختر یا پسرتان را کشیده تلفن نزنید و اگر کودکتان از بی عدالتی معلمش داد و فریاد کرد فوری از معلم شکایت نکنید. به کودکتان کمک کنید که این مشکلات کوچک را خودش حل کند. درک او را بیدار کنید که چه مقدار خود او در شرایط مشل زا دخیل بوده است. سپس همراه او به دنبال امکاناتی بگردید که او بتواند تنها گلیمش را از آب بیرون بکشد و روز بعد از او بپرسید که آیا اوضاع روبه راه شده است؟

علایم اولیه مشکلات واقعی:
– وقتی کودکتان دیگر دوست ندارد به مدرسه برود.
– وقتی روابطش تغییر کند، پرخاشگرتر یا گوشه گیر و ساکت، عصبی یا ترسو شود.
– وقتی که احساس کنید او می ترسد.
– ممکن است شب ها بد بخوابد یا بیشتر وقت ها چندبار تا صبح بیدار شود.
– کارایی اش به وضوح کاهش یابد.
– یادگیری اش به طور غیرعادی تغییر کند.
– به سوال درباره مدرسه با ترس، سرسختی یا دروغ پاسخ دهد.
– به طور غیر عادی به شدت مریض شود( شکم درد، حال تهوع، اسهال، سردرد).

هنگام مشکلات، چنین می توانید به همکلاسی ها و معلم کمک کنید:
– کودکتان را دلداری بدهید و جرأتش را زیاد کنید ولی بیش از حد از او حمایت نکنید.
– با هم فکر کنید که چه دلایلی برای تحقیر دیگران می تواند داشته باشد و خود کودک شما چه سهمی در مشکل دارد.
– هشیاری کودکتان را افزایش دهید. بگذارید که ورزش کند یا لباس مناسب بپوشد.
– در صورت لزوم با کودکتان و همکلاسی هایش صحبت کنید.
– به طور منظم به انجمن اولیا و مربیان بروید.
– هنگام بروز مشکلات، در ساعت ملاقات حضوری نزد معلم بروید و نظر او را درباره مشکلات کودکتان از او بشنوید.
– از صحبت خود با معلم و اثری که برشخص شما داشته، کودک را با خبر کنید.
– اگر به بی تربیتی یا ضعف درسی او پی برده اید، با کودکتان دعوا نکنید.
– اگر خودتان به موردی جدی یا دشوار در رفتار معلم برخوردید، رک و راست به او بگویید.
– به کودکتان توضیح دهید که می توان کنار آمدن با انسان های ناسازگار را هم آموخت و درک او را برای موقعیتی که معلم دارد، بیدار کنید.
– پس از یک هفته، با کودکتان برای دومین گفت وگو نزد معلم بروید و سعی کنید با هم راه حلی پیدا کنید.

علائم اولیه زیر می توانند نشان دهنده کارکردن بیش از حد باشند:
– وقتی که کودک زحمت می کشد، ولی اشتباه های زیادی می کند.
– وقتی متوجه شدید که او فقط وانمود می کند که چیزی را فهمیده است.
– غلط های عجیب نوشتاری، جاانداختن الفبا، مشکلاتی در هجی کردن و حفظ کردن به جای خواندن، نشانه ضعف خواندن و نوشتن است.
– وقتی که احساس کنید کودکتان از یک درس بخصوص یا از تمام درس ها دست کشیده است.
– وقتی که وضعیت نمره ها افتضاح است.
– وقتی که کودکتان در مدرسه به طور غیرعادی همکاری نمی کند، درس جواب نمی دهد، در روخوانی شرکت نمی کند، زیاد در خواب و خیال است، بازی می کند، وراجی یا مزاحمت ایجاد می کند.
– وقتی کودکتان سردردهای زیاد و بی دلیل دارد.

آیا کودک من کم کار است؟
برای بسیاری از کودکان، مدرسه کسل کننده است چون آنها درس معینی را که معمولا مورد علاقه اشان است، سریعتر از همکلاسی هایشان می فهمند. از آن به هیجان می آیند. از طرفی باید متوجه باشند و دائم حواسشان به درس، که سهل انگاری نکنند و ناگهان موارد ناآشنای مهم را از دست ندهند. پس نمی توانند راحت از استعدادشان لذت ببرند و در اوقات فراغت آن را گسترش دهند.
یک کم کاری، وقتی نگران کننده می شود که کودک شما:
– حوصله یادگیری را از دست داده است.
– دیگر احترامی برای معلم قائل نیست.
– از انجام کار خودداری می کند چون به “کارهای کودکانه” علاقه ای ندارد.
– با وجود استعدادش، همیشه نمره های بد می گیرد.
– در مدرسه دائم رفتاری غیر دوستانه و سرد دارد و پررو یا مزاحم به نظر می رسد.
– دوستانش را از دست می دهد یا ارتباط کمی با کلاس برقرار می کند.
– در خانه به شدت گوشه گیری می کند تا آزمایشی انجام دهد، خیال پردازی کند، بنویسد یا پای کامپیوتر بنشیند و غیره.

بازی های آموزشی و کتاب آموزشی:
تقریبا برای هر گروه سنی،حساب، لغت نامه و کتاب های کارشناسی و بازی هایی وجود دارد. طبق تجربه من، بچه های پیش دبستانی، کلاس اولی ها و دومی ها واقعا شیفته این چیزها هستند. آنها با کوشش بسیار، اعداد و حروف الفبا را دنبال می کنند، داستان های کوتاه می خوانند، جدول حل می کنند و تکالیف حساب را انجام می دهند و شکل های کوچک درهمی می کشند.
برای کودکان بزرگ تر این جور کتاب ها یا اسباب بازی های آموزشی به همان اندازه کسل کننده است، درست مثل مشق اضافه. در ضمن آنها خیلی خوب متوجه می شوند که پشت این به ظاهر هدیه، در واقع خواسته پدر و مادر قرار گرفته است که به وسیله آن، درسی خاص بهتر شود. البته به نظر کودکان بزرگ تر، بازی ها و کتاب هایی جالب هستند که ما بزرگسالها هم آنها را دوست داریم و به وسیله آنها ذهن به طور فوق- العاده ای پرورش می یابد:
– بازیهایی که روی تخته یا مقوا انجام می شود مثل شطرنج، دومینو و غیره که منطق و تمرکز را افزایش می دهند.
– پازل ها و کارهای دستی که باعث افزایش صبر، تخیل، شناخت حرکات، دقت، منطق و تمرکز می شوند.
– جدول ها، حل معماها، بیست سوالی، دانش عمومی، قدرت بیان و خزانه لغات افزایش می دهند.
– بازی های کامپیوتری که سرعت عکس العمل، تمرکز، منطق و دانش الکترونیک را بهبود می بخشند.
– کتاب های داستان، داستان های علمی- تخیلی، قصه های کودکان، داستان های جنایی و داستان های مصور کارتونی برای بهبود خواندن و درست نوشتن، تقویت قدرت بیان، تخیل و تمرکز موثرند.
– روزنامه ها،مجله ها،کتاب های تخصصی و فرهنگنامه ها که دانش عمومی را افزایش می دهند و در بهبود خواندن، صحیح نوشتن، تمرکز و کسب اطلاع از متن موثرند.

اعتماد و انگیزه:
فرقی نمی کند که کودکتان اکنون چه مشکلاتی در یادگیری دارد. مهمترین چیزی که او احتیاج دارد، درک و علاقه و جرأتی است که شما باید به او بدهید. فراموش نکنید، بچه ها خیلی کمتر از ما بزرگسالان تجربه زندگی دارند. شما باید اول اعتماد به نفس خودتان را بازسازی کنید و جایگاه خود را در حیطه اجتماعی بیابید. بازتاب رفتار شما در جامعه، تکیه گاه مهمی برای رفتار شخصی بچه هاست.
مدرسه در این میان یک جایگاه کلیدی دارد چون در اینجا موفق شدن در درسی و پذیرفته شدن از طرف معلم و همکلاسی ها مطرح است و فرمان هایی که انجام آنها برای کودکان با زحمت همراه است. بنابراین واضح است که کودکتان به کلمات تسلی بخش و حمایت شما احتیاج دارد، ولی می تواند انتقاد اساسی شما را نیز بپذیرد چون میتواند مطمئن باشد که شما با وجود اشتباه و کاستی های او، دوستش دارید.
مدرسه ممکن است گاهی وقت ها بری کودکان ما بی نهایت دشوار و سنگین باشد. فشار بازدهی شدید و عدم موفقیت، خودپنداره فرد را کاهش می دهد. فرد مجبور است تقریبا هر روز، کمبود پذیرش و بی عدالتی را تحمل کند.

حمایت در مراحل دشوار:
هدف یک آموزش مدرسه ای خوب، ایجاد زیربنای گسترده برای شروعی موفقیت آمیز در زندگی است ولی برای بیشتر بچه ها چنین تصور می شود که آنها فقط برای مدرسه درس می خوانند و نه برای زندگی آینده و انگار مدرسه فقط برای این وجود دارد که زندگی را به آنها سخت می کند و موانعی در راه آنها ایجاد کند برای همین دائم مرحله های ضعف کودکتان را با احتیاط به او یادآوری کنید و او را به فکر بیندازید که می خواهد چکاره شود، چکار کند . چگونه مایل است دنیا را عوض کند. رویاهایش را با گفتن چنین جملاتی تقویت کنید.
” تو حتما موفق می شوی. گاهی سخت است ولی تو قدرت زیاد و استعداد بخصوصی داری و از عهده این کار بر می آیی. نگران نباش. اگر حالا نمره های بد می گیری یا در مرحله بد یا نه خوب و نه بد قرارگرفته ای، حتما دوباره درست می شود، اگر هم نشد، مهم نیست. ما راه حلی پیدا می کنیم. در زندگی راه های فوق العاده زیادی وجود دارد که تو حتما به طریقی به آنچه می خواهی، می رسی، به نیروی درونت اعتماد کن.”


مشق شب را شیرین کنیم

گردآوری: بدری معروفی راد

آموزگار پایه ششم
دبستان خردمند
۹۲-۹۳

دیدگاهتان را بنویسید

پشتیبانی